سر آغاز

بنام پروردگار متعال


اگر تنهایی نبود با هم بودن معنا نداشت

ای که بی تو خودم و تک و تنها میبینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم
یادم چشمای تو پر درد و غصه بود
قصه غربت تو قد صد تا قصه بود
یاد تو هرجا که هستم با منه داره عمر منو اتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاست اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصه های تو





کیست مرا یاری کند

اگر گوش باز کنی خواهی شنید

گه آقای عالم امام زمان نیز همچون جد مظلومش

ابا عبداله حسین (علیه السلام) فریاد می کند:

(( کیست مرا یاری کند ))